کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

آخرین ملاحظات آلفرد تارسکی


آخرین ملاحظات آلفرد تارسکی (1983 1902) ریاضی دان و منطق دان لهستانی :

 
 
آخرین ملاحظات. مایلم این بحث را با چند ملاحظه کلی و نسبتا غیردقیق در خصوص مسئله ارزیابی موفقیت های علمی برحسب کاربردشان به پایان آورم. باید اذعان کنم که در این خصوص تردیدهای بسیار دارم....
معتقدم سنجیدن اهمیت هر پژوهشی صرفا یا عمدتا بر حسب سودمندی یا کاربردی بودن آن مغایر با پیشرفت علم است...

آلفرد تارسکی (1983 1902) ریاضی دان و منطق دان لهستانی امریکایی است. در 1924 از دانشگاه ورشو دکترای ریاضیات گرفت، و در 1939 به امریکا مهاجرت کرد و از 1942 در دانشگاه کالیفورنیا (برکلی) به عنوان استاد ریاضیات به تدریس مشغول شد. مقاله ای که ترجمه ی فارسی آن در اینجا عرضه می شود بیان غیرصوری نظریه ی مشهور صدق اوست که نخستین بار در مجله ی فلسفه و پژوهش پدیدارشناختی، جلد 4 (1944)، صص 375 341 چاپ شد. تارسکی در پایان این مقاله، که یکی از دو مقاله ی فلسفی اوست، به نکته جالبی درباره ارزیابی موفقیت های علمی اشاره می کند :


آخرین ملاحظات. مایلم این بحث را با چند ملاحظه کلی و نسبتا غیردقیق در خصوص مسئله ارزیابی موفقیت های علمی برحسب کاربردشان به پایان آورم. باید اذعان کنم که در این خصوص تردیدهای بسیار دارم.
از آنجا که من ریاضی دان (و بعلاوه منطق دان و شاید به نوعی فیلسوف) هستم، این فرصت را داشته ام که در بسیاری از گفتگوهای متخصصان ریاضیات شرکت کنم، گفتگوهایی که در آنها مسئله کاربردها مخصوصا حاد است، و در فرصت های متعدد ناظر پدیده زیر بوده ام: اگر ریاضی دانی بخواهد کار همکارش، مثلاً الف، را کوچک بشمارد، مؤثرترین روشی که او برای انجام دادن این کار می یابد این است که از او بپرسد که این نتایج در کجا ممکن است به کار بیاید. همکارش که سخت تحت فشار است و در تنگنا مانده است سرانجام پژوهش های ریاضی دان دیگری، مثلاً ب را به عنوان محل دقیق کاربرد نتایج [پژوهش] خودش مطرح می کند. سپس اگر ب را نیز با آن سؤال به ستوه آورند، او به ریاضی دان دیگری، مثلاً ج، ارجاع خواهد داد. پس از چند بار تکرار این عمل خواهیم دید که به پژوهش های الف ارجاع داده شده ایم، و بدین سان این زنجیره به هم می آید.
جدی تر بگویم، من نمی خواهم انکار کنم که ارزش کار انسان ممکن است به لحاظ استلزاماتش برای پژوهش های دیگران و برای عمل افزایش یابد. امّا با این همه، معتقدم سنجیدن اهمیت هر پژوهشی صرفا یا عمدتا بر حسب سودمندی یا کاربردی بودن آن مغایر با پیشرفت علم است. از تاریخ علم آموخته ایم که بسیاری از نتایج و اکتشافات مهم پیش از آنکه در حوزه ای به کار بسته شوند مدتها منتظر مانده اند. و به عقیده من عوامل مهم دیگری وجود دارند که در تعیین ارزش یک کار علمی نمی توان از آنها چشم پوشید. به نظرم حوزه خاصی از نیازهای بسیار ژرف و شدید انسانی نسبت به پژوهش علمی وجود دارد که با نیازهای زیبایی شناختی و شاید دینی شباهت های بسیار دارد. و باز به نظرم ارضای این نیازها باید وظیفه مهم پژوهش تلقی شود. از این رو معتقدم پرسش از ارزش هر پژوهشی را نمی توان بدون در حساب آوردن ارضای عقلانی ای که نتایج این پژوهش برای کسانی که آن را بفهمند و به آن توجه کنند به ارمغان می آورد، بطور مناسب پاسخ داد. ممکن است گفتن این سخن مخالف میل عامه و منسوخ باشد، اما من تصور نمی کنم که یک نتیجه علمی که فهم بهتری درباره جهان به ما می دهد و جهان را در چشم ما خوش آهنگ تر می سازد باید نسبت به، مثلاً، اختراعی که هزینه سنگفرش کردن جاده ها را می کاهد، یا لوله کشی خانگی را بهبود می بخشد، از ارزش کمتری برخوردار باشد.
روشن است که این ملاحظاتی که هم اکنون بعمل آوردیم، در صورتی که کلمه «کاربرد» در معنایی وسیع و آزاد به کار رفته باشد، بیهوده خواهند بود. شاید این نیز به همان اندازه روشن باشد که از این ملاحظات کلی هیچ نتیجه ای در خصوص موضوعات خاصی که در این مقاله بحث شده است به دست نمی آید؛ و من واقعا نمی دانم که آیا پژوهش در معنی شناسی از معرفی این معیار ارزش، که پیشنهاد کردم، سود می برد یا آسیب می بیند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد