کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

تکامل تدریجى و برهان نظم

آیا نظریه تکامل تدریجى، برهان نظم را نقض مى کند؟

 

از جمله ایراداتى که ریشه آن در کلمات پیشینیان دیده مى شود و حتّى حکیم معروف ملاّصدراى شیرازى در کتاب اسفار آن را از «انباز قلس» حکیم معروف یونانى که در حدود 2400 سال قبل (قرن پنجم قبل از میلاد) مى زیسته نقل مى کند، ایراد تکامل تدریجى است.
مادّى ها مى گویند: محکم ترین دلیل و اساسى ترین راه براى توحید و اثبات خدا همان نظم است که سرتاسر جهان را فرا گرفته، ولى این نظم وقتى دلیل بر این مدّعا است که از روز اوّل جهان با آن همراه باشد، در صورتى که ممکن است هزاران وجود ناقص، غیر موزون و بى نظم در ابتداى پیدایش عالم بوده و در طىّ میلیاردها سال، کم کم نواقص تحلیل رفته و به تدریج با هزاران تغییر و تحوّل، تکامل یافته تا به صورت فعلى رسیده است.
بنابراین نظم فعلى، مولود (نتیجه) یک سلسله تکامل هاى تدریجى است و در این صورت مانعى ندارد مولود تصادف باشد.
به عبارت روشن تر شما مى گویید عالم، معلول تصادف نیست، زیرا که امکان ندارد با تصادف، نظم به وجود آید، ولى ما نمى گوییم که تصادف یک مرتبه این عالم را به وجود آورده، امّا امکان دارد که در اثر تصادف هزاران موجود غیر منظّم و بى فایده، هزاران حیوان و گیاه ناقص و درهم و برهم پیدا شده و چون به طور کامل، شرایط بقا در آنها آماده نبوده، به تدریج از بین رفته، قسمت هاى موزون آنها باقى مانده و صورت فعلى را به خود گرفته است.
گویا «دیدرو» فیلسوف قرن هیجدهم میلادى (1713-1748) طرفدار این نظریه بوده است، آنجا که مى گوید:
«موجودات کنونى را مى نگریم و آنها را کامل مى یابیم و غافلیم که چه قدر نواقص در طبیعت پیدا شده تا وجود، به این درجه از حیات رسیده است».
در هر حال، امروزه گروهى از مادّى ها فریفته این اشکال شده و به آن تکیه کرده اند و در واقع این اشکال، توسعه یافته نظریّه انتخاب طبیعى داروین است، زیرا او این مطلب را تنها در عالم جانداران معتقد بود، ولى طرفداران این نظریّه، آن را به همه چیز و همه موجودات تعمیم داده اند و بعید هم نیست که داروین، ریشه عقیده خود را از این نظریّه گرفته باشد. 
اما در پاسخ به این ایراد باید گفت:
اگر به فرض این سخن درست باشد، یعنى به گفته شما میلیون ها موجود نامنظّم و ناقص وجود داشته که کم کم نامنظّم ها به واسطه عدم استعداد بقا از بین رفته و چون بقیّه استعداد بقا داشته اند، باقى مانده اند، باید گفت که این توجیه (تکامل تدریجى) تنها مى تواند نظمى را به وجود آورد که شرط اوّلیه بقاى موجودات است ولى نمى تواند ضامن کمالات دیگرى ـ که تأثیرى در حیات آنها ندارند ـ باشد. (دقّت کنید.)
نظمى که در موجودات فعلى دیده مى شود، بر دو نوع است:
الف) نظمى که شرط بقا و هستى موجودات است و یا به عبارت دیگر، عواملى که با فناى آنها، موجودات هم فانى مى شوند.
ب) سلسله عوامل و قوانینى که در اصل حیات و بقاى موجودات تأثیرى ندارد و فقط کمال موجودات در سایه آن تأمین مى شود، ولى عدم آنها موجب زحمت و سلب آسایش است.
بدیهى است که با تکامل تدریجى تنها دسته اوّل را مى توان توجیه نمود، زیرا مطابق این نظریّه، موجودات ناقص به علّت عدم استعداد بقا از بین رفته و بقیّه به علّت داشتن این شایستگى، باقى مانده اند؛ امّا دسته دوم که هیچ ربطى به اصل بقا و حیات موجودات ندارند، چگونه با این نظریّه توجیه مى شوند؟!
علاوه بر این به راستى اگر موجودات جهان، معلول انتخاب طبیعت اند باید میلیون ها و بلکه میلیاردها آثار آن موجودات ناقص و ناموزون را در طبقات زمین به صورت فسیل ها مشاهده کنیم تا دلیل صدق این نظریّه باشد و ثابت کند که این موجودات منظّم، از هزاران موجود غیر منظّم انتخاب شده اند، ولى علم دیرین شناسى (پالئونتولوژى) عکس آن را ثابت مى کند؛ زیرا هر چه به عقب مى رویم و در طبقات مختلف زمین آثار موجودات گذشته را مى نگریم، مشاهده مى کنیم که اگر چه بعضى از آنها با این موجودات کنونى تفاوت داشته اند ولى آنها هم به سهم خود منظّم بوده اند!
اگر براى به وجود آمدن یک نقش ساده تصادفى، هزاران اوراق باطله به وجود مى آید، پس اوراق باطله این نقش هاى شگرف عالم هستى ـ که از میلیاردها هم تجاوز مى کند ـ کجاست؟ چرا پاسخ نمى دهید؟!(1)

        پی نوشت:

        (1). گرد آوری از کتاب: آفریدگار جهان‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، 1379 ه. ش‏، ص 261.

نظرات 2 + ارسال نظر
عاصفه درمانی سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 19:21

سوال: آیا نظریه تکامل نقض کننده برهان نظم است؟
آیاتی که به خلقت انسان اشاره دارند را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد:
آیاتی که به سه مرحله خلقت اشاره دارند:
آیه‌های دیگری که مورد استناد طرفداران نظریه تکامل قرار گرفته است عبارتند از :
« و لقد خلقناکم ثم صورناکم ثم قلنا للملائکة اسجدوا لآدم»
« و همانا ما شما را آفریدیم و سپس شکل دادیم‌تان و سپس به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید».
و نیز حجر /28 ـ 29 و ص /71 و سجده /8 ـ 9 همین مضمون را دارد .
استاد مشکینی با طرح آیه 11 سوره اعراف می‌نویسد:
« آیه فوق از جمله بهترین آیات قابل استفاده ، برای اثبات این نظریه [تکامل] است،‌زیرا خداوند در این آیه بیان می‌کند که ابتدا او قبل از شکل دادن به انسان، او را آفرید و بعد از مدت نامعلوم ( به قرینه کلمه ثم) او را به شکل انسان فعلی درآورده است. سپس بعد از مدتها، فرشتگان را امر به سجود در برابر یکی از افراد نوع انسان کرده است.»
و سپس سه مرحله خلقت انسان را از آیه فوق اینگونه استفاده می‌کند:
اول: مرحله بعد از خلقت و پیش از شکل‌گرفتن به صورت انسان (تکوین او از آب و خاک) .
دوم:‌مرحله بعد از پیدا کردن شکل « انسان» و پیش از انتخاب آدم از بین افراد نوع.
سوم : مرحله انتخاب آدم از بین آنها و بعد از آن امر کردن فرشتگان به سجود بر آدم.
ایشان در توضیح آیات 28 ـ 29 سوره حجر « انی خالق بشرا من صلصال من حما مسنون فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین» و آیه 71 سوره ص می‌گویند که مقصود از « بشر» در این آیه کل نوع اوست. یعنی نوع و طبیعت کلی اوست نه فرد بخصوص و برگزیده مانند «آدم».
و در مورد واژه « تسویه» (جمله سویته) می‌گویند: تقریبا به معنای جاری ساختن انسان در مسیر تکامل است تا اینکه به صورت انسان درآمده و آماده نفخ روح گردد.
جالب این است که استاد مکارم شیرازی مفسر معاصر، آیات 26 ـ 28 ـ 29 سوره سوره حجر را به عنوان مهمترین دلیل طرفداران ثبات انواع آورده‌اند و با توجه به قرینه ذکر سجده فرشتگان که بلافاصله بعد از آیات فوق در سوره حجر آمده است . «فسجد الملائکة کلهم اجمعون الا ابلیس » « فرشتگان همگی و بدون استثناء سجده کردند جز ابلیس» می‌گویند:
« مقصود از انسان و بشر در آیات فوق شخص آدم است. و طرز بیان این آیات نشان می‌دهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی انواع دیگری وجود نداشته است و سپس در پاسخ به استدلال طرفداران نظریه تکامل به واژه « ثم » (‌در امثال آیه 11 سوره اعراف ) می‌نویسند: تعبیر به «ثم» که در بعضی آیات آمده و در لغت عرب برای « ترتیب با فاصله » آورده می‌شود هرگز دلیل بر گذشتن میلیون‌ها سال و وجود هزاران نوع نمی‌باشد بلکه هیچ مانعی ندارد که اشاره به فاصله‌هائی باشد که در میان مراحل آفرینش آدم از خاک و سپس گل خشک و سپس دمیدن روح‌ الهی وجود داشته است. و لذا همین کلمه «ثم» درباره خلقت انسان در جنین و مراحلی را که پشت سر هم طی می‌کند آمده است (حج /5) پس « ثم » همانگونه که در فواصل طولانی به کار می‌رود در فاصه‌های کوتاه هم استعمال می شود.»
آیاتی که به مرحله اول آفرینش انسان اشاره می‌کند (ماده اولیه):
1ـ : آفرینش انسان از خاک:
« هو الذی خلقکم من طین ثم قضی اجاً و اجل مسمی عنده »
« اوست که شما را از گل (آب و خاک) آفرید و سپس مهلتی مقرر کرد و مهلت مقرر پیش اوست.»
و نیز ص /71 و سجده /8 و نیز مؤمنون /12 همین مضمون را دارند.
« انا خلقناکم من طین لازب»
«ما شما را از گل چسبنده آفریدیم.»
« انی خالق بشرا من صلصال من حما مسنون »
«من بشری از گل خشک که از لجن تیره رنگ ریخته شده است می‌آفرینم »
استاد مشکینی درباره این آیات می‌نویسد: « تمامی این آیات وضع این نوع (انسان) را قبل از پیدا کردن شکل انسان بیان می‌کند و مقصود فرد فرد انسانها نیست زیرا فردفرد انسانها از خاک آفریده نشده‌اند.
اینکه می‌گوید « قضی اجلا» (مهلتی مقرر کرد) منظور این است که خداوند، آفرینش و تکوین انسان را ، حتمیت و استواری بخشید که مدت آن پیش خودش معلوم است و شاید هم،‌این مدت همان مدت زمان فاصله بین آغاز آفرینش انسان از خاک تا تحقق تصویر و شکل دادن به انسان و تشکیل این نوع خاص از جانداران ، می‌باشد.»
ایشان در مورد آیات 8ـ9 سوره سجده دو احتمال را مطرح می‌کنند:
« اول اینکه بگوییم مقصود از (بدء‌خلق الانسان) آغاز آفرینش آدم باشد. که در این صورت نظریه ثبات انواع تأیید می‌شود.
اما اشکال این برداشت آن است که لازم می‌آید بقای نسل با تولید مثل بوسیله منی، قبل از تشکیل دادن و آراستن و نفخ روح در او انجام گیرد.
دوم اینکه بگوییم مقصود آغاز آفرینش هر موجود زنده و سپس حرکت دادن آن در مسیر تکامل و آراستن و شکل دادن او به صورت « انسان» و سپس نفخ روح خدا(عقل) در او می‌باشد.»
برخی دیگر از نویسندان درباره آیه « و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین»نوشته‌اند که آیه فوق اشاره صریح است به اینکه انسان در ابتدا از خاک آفریده نشده است بلکه از سلاله‌‌ای آفریده شده که مقدمه ظهور نوع انسان شده است.
و جالب این است که برخی دیگر همین آیه 12 سوره مؤمنون را دلیل رد نظریه داروین دانسته‌اند و برخی به معنای عناصر تشکیل دهنده بدن انسان از خاک و آب دانسته‌اند.
و برخی دیگر از نویسندگان آیات فوق را اعجاز علمی قرآن دانسته‌اند از این جهت که جسم انسان از عناصر خاکی تشکیل شده و‌ آیات مذکور نیز می‌گوید انسان را از خاک آفریدیم . و یاانسان از نطفه‌ای آفریده شده که از عناصر خاکی بوجود می‌آید . و در هر صورت آیه فوق را معجزه علمی دانسته‌اند.
2- آفرینش انسان از آب :
« و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا»
« و او خداوندی است که از آب بشری آفرید و او را اصل نژاد و مایه تولید نسل انسان گردانید.»
« بدء خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء‌مهین »
« و آفرینش انسان را از گل (آب و خاک) آغاز کرد،‌سپس خلقت نسل او را بر اساس آنچه از آب بی‌قدر جدا می‌شود قرار داد.»
استاد مشکینی به آیه 56 سوره فرقان مثل همان تقریر آیات خلقت انسان از خاک استدلال کرده و می‌نویسد:
« این آیات وضع این نوع (انسان ) را قبل از پیدا کردن شکل انسان،‌بیان می‌کنند.»
3ـ : آفرینش انسان از نطفه :
« انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه»
« ما او را از آب نطفه در هم آمیخته خلق کردیم تا او را بیازمائیم.»
و عبس/19 (من نطفة خلقه) نیز همین مضمون را دارد.

استاد مکارم شیرازی نیز از آیه 213 سوره بقره چهار مرحله زندگی بشر را برداشت کرده‌اند .
مرحله اول: زندگی ساده نخستین که هنوز بشر به زندگی اجتماعی عادت نکرده بود. تضادهائی نبود و طبق فطرت خدا را می‌پرستید.
مرحله دوم: زندگی انسان شکل اجتماعی به خود می‌گیرد.
مرحله سوم : تضادها واختلافات اجتناب ناپذیر اجتماعی به وقوع می‌پیوندد.
مرحله چهارم :‌انبیاء از طرف خدا مأمور نجات انسان می‌شوند.
و در پایان متذکر می‌شوند که : آغاز پیدایش دین و مذهب به معنای واقعی هم زمان آغاز پیدایش انسان نبوده، بلکه هم زمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه به معنای واقعی بوده است. بنابراین جای تعجب نیست که نخستین پیغمبر اولوالعزم و صاحب آئین و شریعت نوح پیامبر بود نه حضرت آدم(ع).
آیاتی که به مرحله سوم (انتخاب آدم از بین انسان‌ها ) اشاره دارد:
« ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین »
« به درستی که خداوند آدم و نوح و ال ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان برگزید»
دکتر یدالله سحابی در مورد آیه فوق می‌گوید:‌
« به تصریح این آیات (آل عمران/33 ـ اعراف /11 ـ سجده /7ـ9) آدم از میان جمعی که مثل او بوند و از پیش با او می‌زیستند برگزیده شد و لهذا بیان آنکه نوع انسان از آدم پدید آمده است از نظر قرآن مبنا و اساس ندارد و به هیچ وجه درست نیست.»
و در مقابل آقای مسیج مهاجری که معتقد است قرآن کریم به هیچ وجه فرضیه تکامل را تأیید نمی‌کند ،‌در توجیه آیه 33 سوره آل عمران می‌نویسد:‌
« چون العالمین عام است،‌آدم،‌نوح،‌آل ابراهیم و آل عمران از میان تمام مردم قبل و بعد خود برگزیده شده‌اند. و ممکن است بگوییم آدم(ع) بعد از مدتی که صاحب فرزندان شد برگزیده شد. (پس قبل از آدم انسانهای دیگری وجود نداشته‌اند)»
استاد مکارم شیرازی نیز با رد سخنان برخی نویسندگان که آیه « علی العالمین » را دلیل مسأله تکامل انواع دانسته‌اند و می‌گویند :‌در عصر آدم (ع)، عالمیان یعنی «جامعه انسانی» وجود داشته است،‌بنابراین مانعی ندارد که انسان نخستین که میلیون‌ها سال قبل بوجود آمده از حیوانات دیگر تکامل یافته، و « آدم» تنها یک انسان برگزیده بوده است، می‌نویسند:
«هیچ گونه دلیلی در دست نیست که منظور از عالمین دراینجا انسانهای معاصر آدم بوده باشند بلکه ممکن است مجموع جامعه انسانیت در تمام طول تاریخ بوده باشد. بنابراین لزومی ندارد که معتقد باشیم در عصر آدم،‌انسانهای زیادی وحود داشتند که آدم از میان آنها برگزیده باشد.»
استاد مصباح یزدی با طرح آیه 33 آل عمران و نظراتی که می‌گوید « آدم از بین انسان‌های دیگر برگزیده شد.» می نویسند:
« می‌توان گفت که : انسانی را بر همه انسانهایی که از پس او می‌آیند ترجیح دادم و اگر تنزل کنیم و بپذیریم که لازم است در عصر حضرت آدم،‌انسانهایی دیگر باشند ، می‌توانند فرزندان خود او بوده باشند.»
آیاتی که خلقت آدم (ع) را از خاک می‌دانند:
« ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»
« همانا مثل عیسی(ع) در پیش خداوند همانند مثل آدم است که خداوند او را از خاک آفرید . و سپس به او گفت موجود شو پس شد.»
«خلق الانسان من صلصال کالفخار »
« خداوند ،‌انسان را از گل خشک همانند سفال بیافرید.»
دکتر عدنان شریف تمام آیاتی را که خلقت انسان از خاک را مطرح می‌کند با نظریه داروین معارض می‌داند؛ چرا که می‌گوید انسان از خاک آفریده شده نه از موجود قبلی که زنده بوده است.
دکتر احمد ابوحجر با طرح آیات فوق می‌نویسد: این آیات اشاره می‌کند که خدا آدم (ع) را در ابتدا از خاک به همین شکل آفرید و هیچ آیه از قرآن اشاره به تحول انسان از نوعی به نوع دیگر ندارد.

خ.خونسرد چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 13:36

خیر این موجب نقض برهان نظم نمیشود چراکه خلقت نیز میتواند تدریجی باشد (مانند مراحل کامل شدن جنین وتبدیل به انسان کامل )و این تدریجی بودن خلق بودن را منکرنمیشود حتی اگر بپذیریم که موجودات درطی مراحلی تدریجی تکامل یافته اند واین نظم هم به همین دلیل باشد باز نیز این مطرح است که این سیر تکاملی نیز نیازمند یک ناظم وخالق حکیمی است که این تکامل را مدیریت کند هرچند این نظریه تکامل درحد یک فرضیه است و یک نظریه علمی تجربی نیست چون ازمایش پذیر وقابل پیش بینی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد