به نفس نفس افتادهایم بس که دویدیم، آنقدر تند که ندیدیم تابلوهای ورود ممنوع شرع را و حالا که از نفس افتادهایم، دستان پینه بسته کارگری را می بینیم که سیاهی اش به تیرگی چهره ما نیست!
mashreghnews.ir
همراه استادم قدم می زدیم که ایشان در جایی نشستند و مشغول خواندن چیزی شدند.احساس کردم ایشان مشغول فاتحه خوانی هستند و در عین حال قبری را هم آنجا نبود!
ادامه مطلب ...
نکته ای در مقاله " تنها مورد مشترک میان آدمهای مشهور " بنظرم خیلی جالب آمد. آنچه در ادامه به آن خواهم پرداخت متاثر از این مقاله بسیار کوتاه است .
ادامه مطلب ...