زبان که ذکر الهى را تکرار کرد، کم کم زبان قلب هم باز مى شود و آن نیز متذکر مى شود، چنانچه از تذکر قلب، زبان نیز متذکر مى شود.
و این فایده حاصل نشود در عبادات و این نتیجه گرفته نشود، مگر آنکه وقت عبادت و دعا و ذکْر ،قلب حاضر باشد که با غفلت و نسیان قلب، به هیچ وجه اعمال خیریه را در روح تأثیرى نیست
از این جهت میبینیم که از عبادات پنجاه سال، یا بیشتر، در قلب ما به هیچ وجه اثرى پیدا نشده، بلکه به ملکات فاسده ما هر روز افزوده شده؛ و این صلاة که ناهى از فحشا و منکر است، و معراج مؤمن و مقرب متقى است، ما را به جایى نرسانده و مقام صفایى براى ما از آن حاصل نیامده.
شیخ عارف کامل، شاه آبادى- روحى فداه- مى فرمود:
باید انسان در وقت ذکر، مثل کسى باشد که کلامْ دهن طفل مى گذارد و تلقین او مى کند، براى اینکه او را به زبان بیاورد، و همین طور انسان باید ذکر را تلقین قلب کند؛ و مادامى که انسان با زبان ذکر مىگوید و مشغول تعلیم قلب است، ظاهر به باطن مدد مى کند؛ همین که زبان طفل قلب باز شد، از باطن به ظاهر مدد مى شود.
چنانچه در تلقین طفل نیز چنین است: مادامى که انسان کلام دهن او مى گذارد او را مدد مى کند؛ همین که او آن کلام را به زبان اجرا کرد، نشاطى در انسان تولید مى شود که خستگى سابق را برطرف مى کند. پس در اول، از معلم به او مدد مى شود و در آخر، از او به معلم کمک و مدد مى شود. انسان اگر مدتى مواظبت کند در نماز و اذکار و ادعیه به این ترتیب، البته نفس عادى مى شود، و اعمال عبادى هم مثل اعمال عادیه مى شود که در حضور قلب در آنها محتاج به رویّه نیست، بلکه مثل امور طبیعیه عادیه مى شود.
برگرفته از کتاب سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)
امام خمینى رضوان اللَّه تعالى علیه
لینک های مرتبط :