کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

آیا عصمت با اختیار منافات دارد ؟

  

آیا عصمت با اختیار منافات دارد ؟ 

 

الف. عصمت چیست؟

عصمت عبارت است از ملکه یا صفتی در فرد معصوم که وی را از انجام هرگونه گناه باز می‎دارد، یعنی با داشتن چنین حالت و صفتی برای انجام گناه، انگیزه‎ای در او پدید نمی‎آید. و در نتیجه مرتکب گناه نمی‎شود.

ب. اختیار چیست؟  

اختیار حالت یا صفتی است در فاعل که به سبب آن «فعل» و «ترک» را تصور کرده و پس از یک رشته محاسبات و ملاحظات یکی از دو طرف را بر می‎گزیند، یعنی یا فعل را انجام می‎دهد یا آن را ترک می‎کند، و به گفتة مولوی:
این که گویی این کنم یا آن کنم                  خود دلیل اختیار است ای صَنَم  


این نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که پس از انتخاب فعل یا ترک و ارادة قطعی نسبت به آن، طرف گزیده شده از حالت تردید و امکان خارج شده و به سرحد لزوم و حتمیت می‎رسد تا آن جا که در آن شرایط، طرف دیگر، امکان ظهور و بروز پیدا نمی‎کند، لیکن این حتمیت و لزوم، نتیجة اختیار و ناشی از آن است، و به همین دلیل با اختیاری بودن «فعل» منافات ندارد.

ج. منشأ عصمت چیست؟

اکنون باید دید منشأ عصمت چیست، و آیا منشأ و سبب آن با اختیار منافات دارد یا نه؟
به طور کلی، منشأ و سبب عصمت دو چیز است:  


1. معرفت روشن و عمیق نسبت به خدا، و شیفته و مجذوب شدن به کمال و جمال مطلق الهی.
زیرا این‎گونه معرفت و عشق باعث می‎شود که فرد رضایت خدا را بر خشنودی خود و ارتکاب گناه، برگزیند، چرا که معصوم، غرق دریای جمال و کمال خداوند است، و روشن است که شناخت و شیفتگی او به خدا، با انجام کاری که برخلاف رضای حق باشد، سازگار نیست.
برای نمونه، دانش‎آموزی را در نظر بگیرد که به دلیل فضایل علمی و عملی استاد خویش، سخت شیفتة او شده و به او محبت و ارادت می‎ورزد، و به اصطلاح رابطة میان او و استادش، رابطة مرید و مراد است. اگر استاد، این دانش‎آموز را از انجام کار ناروایی نهی کند یا انجام کار پسندیده‎ای را از او بخواهد، در این صورت اگر اطاعت از استاد برای او دشوار بوده و با تمایلات مادی او سازگار نباشد، این دانش‎آموز، در دو راهی اطاعت از استاد و سرپیچی از فرمان وی قرار می‎گیرد، ولی چون فرض این است که رضایت خاطر استاد را بر هر چیز دیگر ترجیح می‎دهد، اطاعت را بر معصیت برمی‎گزیند. یعنی با شناختی که وی از استاد خود دارد، و عشق و ارادتی که به او می‎ورزد، او را از انجام گناه باز می‎دارد، و همین اطاعت سبب عصمت وی می‎گردد.
آیا آن دانش‎آموز، با سایر دانش‎آموزان، از نظر اصل آفرینش متفاوت است؟ و آیا در ترک گناه و اطاعت از استاد مجبور بوده است؟ قطعاً پاسخ منفی است.
زیرا صدور گناه در اصل برای وی ممتنع نبوده، بلکه حالت خودداری از گناه، پس از حالت تردید و امکان در نظر او، به مرحلة قطع و امتناع رسیده است. و این قطعیت و امتناع ناشی از اراده و اختیار خود اوست که پس از تصور گناه و انجام یک رشته محاسبات و ملاحظات، به دست آمده است. و اختیار، حقیقتی جز این ندارد.
2. علم و آگاهی قطعی و کامل از نتایج اطاعت و عواقب گناه. با وجود چنین علم و آگاهی، دیگر فرد معصوم نسبت به لذت‎های موقت و گذرا که از طریق گناه برای او حاصل می‎شود، میل و رغبتی نخواهد داشت، و در نتیجه «طاعت» را بر «معصیت» ترجیح می‎دهد. و در نتیجه صدور گناه که در آغاز بر او «ممکن» بود، «ممتنع» خواهد شد.
برای مثال، فردی را در نظر بگیرید که به دلیل پاره‎ای اغراض مادی و شیطانی می‎خواهد دست به دزدی بزند، ولی اطمینان دارد که پس از انجام این کار توسط نیروی انتظامی دستگیر، و تحویل دادگاه می‎شود، و قاضی نیز دستور بریدن دست وی را صادر خواهد کرد، و از آن پس نیز او در جامعه به عنوان یک دزد شناخته می‎شود، یعنی هم دست خود و هم حیثیت و اعتبار اجتماعی خویش را از دست می‎دهد.
این شخص، با وجود چنین پیش آگاهی روشن و اطمینان نسبت به عواقب وخیم دزدی، انگیزه‎ای برای انجام چنین کاری نخواهد داشت، و در نتیجه نسبت به این گناه بی‎تمایل می‎شود. بنابراین، در مواردی که کسی دست به دزدی می‎زند به سبب آن است که علم و اطمینان کامل هم جانبه نسبت به عواقب آن ندارد، یعنی احتمال می‎دهد که:
1. اصلاً کسی از کار او باخبر نشود.
2. یا بتواند فرار کند و دستگیر نشود.
3. یا در دادگاه خود را تبرئه کند.
4. یا از طریق دادن رشوه خود را نجات دهد.
نتیجه می‎گیریم که علم و اطمینان به پیامدهای سوء گناه، موجب عصمت می‎گردد، و در عین حال با اختیار شخص نیز منافات ندارد، زیرا این عصمت برخاسته از آگاهی به عواقب گناه و انجام یک رشته محاسبات و ملاحظات حاصل شده است. و اختیار، حقیقتی جز این ندارد.

نتیجه  

1. پیامبران الهی و دیگر معصومان نسبت به کمال و جمال الهی معرفت کامل دارند و شیفته و فریفتة کمال و جمال خدا هستند، و این معرفت و شیفتگی مانع از پیدایش انگیزه انجام گناه برای آنان است.
2. پیامبران الهی و دیگر معصومان از عواقب گناه به طور کامل آگاهند، و این آگاهی پیراسته از هر گونه شک و گمان و مانع از پیدایش انگیزه انجام گناه است.
3. علم و شناخت، در دو زمینة گذشته از مبادی و مقدمات افعال اختیاری انسان است. بنابراین، عصمت که نتیجة علم و شناخت است، از طریق اختیار به دست می‎آید و با آن منافات ندارد. 
 

 

http://www.rasekhoon.net

نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 23:24

باتشکر از زحمت تان امامطلب بسیار آبکی بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد