کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

آیا پیامبر هذیان می گوید!



آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه وآله) (قبل از وفاتش) خواست نامه ای بنویسد

و عمر با آن مخالفت کرد، چرا علی (علیه السلام) چیزی نگفت؟


پاسـخ

 

در اینجا با ابن عباس هم صدا می شویم که گفت:

 

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)  ، روز پنج شنبه، که چیزی به وفاتش نمانده بود، فرمود: قلم و دواتی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید ولی از میان حاضران برخی با این کار مخالفت کردند و عمر بن خطاب گفت: بیماری بر پیامبر چیره شده است! و در نقل دیگر گفت: پیامبر هذیان می گوید! و اصحاب به مشاجره با یکدیگر پرداختند. این سخنان به گوش پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید و فرمود: برخیزید و از این جا بروید. شایسته نیست در محضر پیامبر به اختلاف و کشمکش بپردازید. آنگاه ابن عباس می گوید: بزرگ ترین فاجعه و مصیبت همان بود که میان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و خواسته او که نوشتن نامه بود، مانع شدند تا آنجا که صدای زنان پشت پرده بلند شد و مخالفان را نکوهش کردند.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 . «...ائْتُونِی بِکِتَاب أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ. قَالَ عُمَرُ: إِنَّ النَّبِیَّ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَ عِنْدَنَا کِتَابُ اللَّهِ، حَسْبُنَا، فَاخْتَلَفُوا وَ کَثُرَ اللَّغَطُ، فَقَالَ (صلی الله علیه وآله) قُومُوا عَنِّی وَ لاَ یَنْبَغِی عِنْدِیَ التَّنَازُعُ». صحیح بخاری، شماره های 114، 3053، 3186، 4432، 5669 ، 7366

           

                                                   

***************************************************************  

 

 

در این جا دو پرسش مطرح می شود:

 

1 . چرا خلیفه دوم با دستور اکید پیامبر (صلی الله علیه وآله) مخالفت کرد؟ آیا این مخالفت عصیان علیه پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیست؟

قرآن می فرماید:

 

} یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ اللهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ{.

 

«ای افراد با ایمان بر خدا و پیامبر پیشی نگیرید...»،

 

آیا جلوگیری از نوشتن، پیشی گرفتن بر خدا و پیامبر نبود؟

 

2 . چرا پیامبر نامه را ننوشت؟


علت آن روشن است; زیرا وقتی سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) زیر سؤال رفت و آن معلول بیماری و نعوذ بالله هذیان گویی پیامبر (صلی الله علیه وآله) معرفی شد، اگر می نوشت نامه اش نیز به همین تهمت مردود شمرده می شد و آنچه نباید بشود، می شد. در نتیجه تمام مکتب زیر سؤال می رفت.

 

از این بیان روشن می شود که چرا علی (علیه السلام) جانب پیامبر (صلی الله علیه وآله) را نگرفت; معلوم است که وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله)  ، از نگارش نامه منصرف می شود، علی (علیه السلام) جز اطاعت پیامبر (صلی الله علیه وآله) کاری نمی تواند بکند.

 

از قضا سرکنگبین صفرا فزود.

 

طرح کننده این پرسش خواسته است نقطه ضعفی برای شیعه دست و پا کند، ولی می بینیم که این حدیث، که بخاری آن را در 6 جای صحیح خود نقل کرده، مایه بی پایگی مکتب اموی و ضربه محکمی بر عدالت جمعی از صحابه است.



 

***************************************************************  

 

 

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) هر چند نامه را ننوشت، ولی خوشبختانه آن را به نحو دیگری جبران کرد; آنگاه که به مسجد رفت و حدیث ثقلین را مطرح کرد، فرمود:

 

«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ; کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی، مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً».

 

درست همان کلمه ضلالت و گمراهی را که در حدیث پیشین به کار برده بود، در اینجا نیز به کار برد.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 . مرحوم میرحامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار»، بخشی از کتاب خود را به بیان اسانید و تبیین متن این حدیث اختصاص داده وهمگی در 6جلد، چاپ شده است.به عنوان نمونه: سنن ترمذی، ج2، ص207 ; مسند احمد، ج3، ص17 و 26 و 59 و ح4، ص366 و 371 ; مستدرک حاکم، ج3، صص109ـ 101 و کتاب السنة ابن أبی عاصم: 629، حدیث1553

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد