کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

کارگزاران دیروز وکارگزاران امروز

 

 

 

 

 

 

-با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان سخن فراوان در میان نه و بحث و مذاکره نما.

این فرمان بنده خدا على امیرمؤ منان (ع ) است به مالک اشتر پسر حارث ، در حکمى که به وى داده ، هنگامى که او را به حکومت مصر گمارد، تا خراج آن را فراهم آرد و با دشمنان آن پیکار کند و کار مردم را سامان دهد و شهرهاى آن را آباد سازد. 

 

 

ـ رابطه حاکم و کارگزاران با مردم 

دل خویش را با مهر به رعیت سرشار ساز و به آنان محبت نموده و لطف نما. براى آنان درنده اى خونخوار مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى ! چه رعیت دو دسته اند: یا برادر دینى تواند، یا در آفرینش با تو برابر و همانندند که از آنان لغزش (و گناه ) سر مى رند و دستخوش ‍ انحراف مى شوند و خواسته و ناخواسته دستشان به ناروا و خطا آلوده مى گردد.پس آنان را مورد عفو قرار داده و از گناهشان در گذر. چنان که دوست دارى خدا بر تو ببخشاید و از گناهانت در گذرد؛ زیرا تو برتر از آنانى و آن که بر تو ولایت دارد، از تو برتر است و خدا از آنچه تو را ولایت داده بالاتر است او کار مردم را به تو سپرده و آنان را وسیله آزمایش و امتحان تو ساخته است . و خود را آماده جنگ با خدا مکن که از انتقام او نتوانى گریخت و از بخشایش و مهر او بى نیاز نیستى . بر بخشایش ‍ پشیمان مشو و بر کیفر شادى مکن و به مجازات کارى که راه حل دارد، شتاب منما. - آفت حکومت و قدرت و مگوى که فرمانروایى داده اند، فرمان مى دهیم پس (باید) فرمان من برند؛ چه این پندار دل را سیاه و تباه کند و دین را ضعیف و فرسوده سازد و موجب گرفتارى در حوادث (و نابودى نعمت حکومت ) گردد. و اگر قدرتى که از آن برخوردارى کبر (ونخوت ) و خودبینى در تو پدید آورد به بزرگى و عظمت حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر و به قدرت او به آنچه در آن ناتوانى نظاره کن ؛که چنین نگریستن سرکشى تو را مى خواباند و تیزى و غرور تو را فرو مى نشاند و عقل و خرد رفته ات را به جاى باز مى گرداند. بپرهیز که با خود بزرگ بینى خدا را همنبرد خویش خوانى و در کبریا و عظمت ، خود را همانند او دانى ،که خدا هر سرکشى را خوار سازد و هر خودبینى را، ذلیل و بى مقدار گرداند. - حق گرایى و توجه به مردم باید محبوبترین کارها در نزد تو آن باشد که به حق نزدیکتر است و عدل در آن گسترده تر بوده و خشنودى رعیت در آن بیشتر تامین شود. زیرا ناخشنودى عامه مردم ، خشنودى نزدیکان را بى اثر نماید و خشم نزدیکان و خاصه با رضایت مردم زیانى نرسانده و پوشیده ماند. هیچ یک از طبقات مردم براى والى ، پرهزینه تر در حال رفاه و بى فایده تر (و کم حمایت تر) در گرفتارى و گریزان تر از انصاف و پر اصرارتر در خواسته ها و ناسپاس تر در بخششها و عذر ناپذیرتر در هنگام خوددارى از عطاها و کم صبرتر در پیش آمده هاى سخت روزگار از نزدیکان نیست . جز این که ستون دین و انبوه مسلمانان و پشتوانه در برابر دشمنان فقط توده امتند، پس باید به آنان رو کنى و میل و گرایشت به سوى ایشان باشد. - پاسدارى از سنتهاى پسندیده بر هم مریز آیین پسندیدهاى را که بزرگان این امت بدان عمل کرده اند و مردم به سبب آن به هم پیوسته و الفت یافته اند و بر اساس آن رعیت با یکدیگر سازش و سامان پیدا کرده اند و آیین و سنتى را ایجاد مکن که به سنتهاى نیک گذشته زیان رساند. چه پاداش و ثواب از آن کسى است که سنتهاى نیک را بنیان گذارده و گناه بر تو خواهد بود که آن سنتها را نقض ‍ نموده اى . - تبادل نظر با دانشمندان با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان سخن فراوان در میان نه و بحث و مذاکره نما، در آنچه کار شهرهایت را استوار مى سازد و در بر پا داشتن آنچه مردم پیش از تو بپاداشته و راست و درستکار مانده اند.

سیماى کارگزاران علىّ بن ابى طالب امیرالمؤ منین (ع )
جلد دوم
(استانداران مصر و بصره )،فصل15،بخش3
على اکبر ذاکرى

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد