کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

پائولو کوئلیو

پائولو کوئلیو کیست؟


پائولو ‌کوئلیو اهل برزیل است.1 او در سال 1947 میلادی در ریودوژانیرو متولد شد. والدینش او را در هفت سالگی به مدرسه عیسوی‌ها فرستادند. تعلیمات سخت‌گیرانه مذهبی آنجا او را آزرده خاطر کرد و الفبای دین‌گریزی را در روح او نقش نمود. پائولو پس از اینکه به اصرار خانواده‌اش وارد دانشگاه شد و به تحصیل رشته حقوق مشغول گشت به یکباره به رؤیای هنر، دانشگاه را ترک کرد. در دوران نوجوانی، خانواده‌اش به دلیل شخصیت نامتعارفش سه بار او را در بیمارستان امراض روانی‏ بستری کردند تا شاید بهبودی در آشفتگی حال او حاصل شود .



 

پائولو در جوانی ایمان مذهبی خود را از دست داد و در طغیان نسبت به مناسبات خانوادگی، در سال 1968 به جنبش اعتراضی دانشجویان پیوست. در این سال‌ها او از طریق ترانه‌سرایی امرار معاش می‌کرد و در این مدت علاوه بر تجربه انواع مواد‌مخدر، انواع ادیان و فرقه‌ها را نیز تجربه می‌کند و حتی عضو یکی از انجمن‌های شیطان‌پرستی می‌شود.
پائولو که در دوران دبیرستان، ایمان کاتولیکی خود را از دست داده بود، سال 1981، در سی و چهار سالگی، پس از سه ازدواج ناموفق، با کریستیانا 18 ساله ازدواج کرد و همراه او در سفری شش ماهه به دور دنیا رفت. در این سفر بود که او دوباره ایمان خود را بازیافت. او در این ایام تحت‏تأثیر تعالیم یک مرشد فرقه قدیمی‏ کاتولیکی به نام رام، قرار گرفت.


در سال 1986 زندگی معنوی او در سفر به کوم‌پستل رنگ دیگری یافت. پائولو شرح این سفر را سال بعد منتشر کرد و این‌گونه راه نویسندگی او مقدر شد. کتاب دوم او کیمیاگر بود. آوازه جهانی او با انتشار این کتاب آغاز شد. کیمیاگر در سال 1998 به یکی از ده پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا تبدیل شد. کتاب‌های او به ترتیب تاریخ نشر چنین‌اند: خاطرات یک مغ(زائر کوم‌پستل)؛ کیمیاگر؛ بریدا؛ عطیه برتر؛ والکیری‌ها؛ کنار رود پیدرا نشستم و گریستم؛ مکتوب؛ کوه پنجم؛ دومین مکتوب؛ راهنمای رزم‌آور نور؛ نامه‌های عاشقانه یک پیامبر؛ ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد؛ شیطان و دوشیزه پریم؛ قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها؛ یازده دقیقه(کیمیاگر 2)؛ زهیر؛ چون رود جاری باش؛ ساحره پورتوبلو؛ برنده تنهاست.


موقعیت پائولو در عصر معنویت
در این عصر، مرام‌ها و مکتب‌های جدیدی برای سیراب کردن نهاد معنوی بشر ظهور کرده است. در این میان استقبال چشمگیری از آثار پائولو کوئلیو شده است. ترویج تکثرگرایی، تساهل دینی و شریعت‌گریزی او باعث می‌شود که شیمون‌پرز صهیونیست، آثار پائولو کاتولیک را بخواند2‌و برای صلح در خاورمیانه با او مذاکره کند.3‌ کار به جایی می‌رسد که حتی بوریس‌یلتسین کمونیست هم او را به مسکو دعوت می‌کند!4 این شهرت جهانی پائولو در مکتب معنوی‌اش، او را در سال 1996 به سمت مشاور ویژه هم‌گرایی‌های روحی و گفت‌و‌گو بین فرهنگ‌ها در یونسکو رساند!


پائولو از 4 تا 13 خرداد 1379 شمسی به دعوت عطاء‌الله مهاجرانی، به ایران آمد و علاوه بر هدایای نفیسی که گرفت، اولین نویسنده‌ غربی بود که در سال 2000 میلادی حق کپی‌رایت را برای انتشار آثارش در ایران دریافت کرد. طبق آمار نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، رمان‌های او پرخواننده‌ترین رمان‌ها در میان دانشجویان ایران است! بسیاری از کتاب‌های او به چاپ شانزدهم و هفدهم و رمان کیمیاگر او به چاپ شصتم رسیده است! بیشتر کتاب‌های او را آرش حجازی ـ متهم به قتل ندا آقا سلطان در فتنه سال 1388 ایران و متواری در لندن ـ ترجمه کرده است!


ضرورت بازخوانی مکتب پائولو
پائولو در نوشته‌های خود که غالباً در قالب رمان عرضه شده‌اند، سعی کرده است تجربه جدیدش از زندگی را به خوانندگان خود القاء کند. زیرکی نویسنده در القای اصول معنویت جدیدش در خلال سطور داستان‌هایش، از جهتی بر تأثیر کلامش افزوده است و از جهتی راه نقد و بررسی را پیچیده‌تر کرده است. در خلال نوشته‌های او مبانی‌ای نهفته است که با اعتقادات و فرهنگ اسلامی سازگار نیست.
در ذیل ابتدا به هجمه‌های فرهنگی و بعد به هجمه‌های اعتقادی پرداخته می‌شود.



هجمه‌های فرهنگی
پائولو کوئلیو علاوه بر ترویج استفاده از سکس، رقص و موسیقی برای یک زندگی معنوی که در ادامه به آن اشاره می‌شود، به ترویج بی‌بند‌و‌باری جنسی نیز پرداخته است. اوج هرزه نویسی‌های پائولو در رمان "یازده دقیقه" است. موضوع این رمان رؤیاهای یک روسپی و به نوعی آموزش روسپی‌گری است. در ترجمه اصلی کتاب، در مورد علت نام‌گذاری رمان، چنین آمده است:"اگر زمان درآوردن لباس، نوازش‌های دروغین، گفت‌و‌گوهای بیهوده و دوباره پوشیدن لباس را از مدت روسپی‌گری کم کنیم تنها یازده دقیقه باقی می‌ماند. یازده دقیقه! دنیا بر اساس پدیده‌ای می‌گردد که تنها یازده دقیقه طول می‌کشد."5
در نوشته‌های پائولو روابط نامشروع بسیار عادی جلوه داده می‌شود.6‌ در نوشته‌های او بسیار دیده می‌شود که مرد با دوست زنش قرار ملاقات بگذارد و کسل‌کنندگی آن روز، آن دو را به تخت‌خواب ببرد!7‌ در نوشته‌های او هیچ عیب ندارد که ماری با دوست پسرش در خانه بخوابد8 و یا آتنا به دوست پسر دانشگاهی‌اش که از او می‌خواهد بیرون بروند خیلی صریح بگوید که باکره است.9‌ در کتاب یازده دقیقه هیچ عجیب نیست که بخوانیم ماریا وقتی برای استخدام حاضر می‌شود، از لباس‌های زیر او پرسیده شود.10‌هیچ عیب ندارد که ماریا برای رسیدن به رؤیای خود، با مردان زیادی همبستر شود11‌و باز هم اشکالی ندارد که گفته شود ماریا به دلیل عادت ماهیانه‌اش امروز نمی‌تواند سرکار رود.12 آنچه بر اغواگری نوشته‌های پائولو افزوده است، اینکه نویسنده گاه با ادبیات شیرین خود صحنه‌های این معاشقه‌های نامشروع را هم به تصویر می‌کشد و خواننده را به لذت گناه آشنا می‌کند. 13
از جمله ترویج بی‌بندوباری‌های اخلاقی که در آثار پائولو مشهود است، شراب‌نوشی است. پائولو با شعار "زندگی همین لحظه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم" استفاده از مشروبات الکلی را در آثارش به نگارش در می‌آورد و از این سرخوشی تجلیل می‌کند. می‌گساری در همه کتاب‌های پائولو دیده می‌شود و حرمت آن به تدریج برای خواننده زدوده می‌شود.


هجمه‌های اعتقادی


1. شناخت ممکن نیست!
پائولو در پاسخ به سؤال از واقعیت داشتن وجود خارجی، اعتراف می‌کند که کاملاً هگلی می‌اندیشد14‌و تمایل دارد جهان را نمادین بداند.15‌ آشنایی پائولو با هگل به دوران قبل از نویسندگی‌اش مربوط می‌شود.16 این فکر او به نوشته‌هایش نیز سرایت کرده است و می‌نویسد: "همه چیز تنها نوعی توهم است و این توهم در مسائل مادی و معنوی وجود دارد."17
حال که کوئیلو منکر واقعیت خارجی است، در پاسخ به قدرت شناخت انسان نیز طبیعی است که معتقد باشد: انسان توان شناخت خدا، جهان و خیر و شر را ندارد. در نظر او پاسخ به این سؤالات ضرورتی ندارد.18 او اعتراف می‌کند: "هرگز برای سؤال‌های بنیادین‌مان پاسخی نخواهیم یافت و با این وجود می‌توانیم پیش رویم."19‌به نظر او زندگی مانند کاروانی است که معلوم نیست از کجا آمده است و به کجا روان می‌باشد.‌20
در نگاه او زندگی معنای نظری ندارد و معنایش تنها در درک لذت‌هاست. در این زندگی کسی نمی‌تواند وجود خدا را ثابت کند. خدا عشق است و سالک تنها می‌تواند عشق را تجربه کند.21حال که خردورزی ممکن نیست، هرکس باید به دنبال رؤیا‌های خویش برود؛ چرا که "خردمندانی که تمام زندگی‌شان را به جست‌و‌جوی پاسخی می‌گذرانند که وجود نداشت و با درک این حقیقت، توضیحاتی جعل کردند، تمام عمر خود را فروتنانه در جهانی گذراندند که نمی‌توانستند درک کنند، اما می‌توانستند در آن مشارکت کنند."22


این نوع تفکر موجب شده است، پائولو کوئلیو در شناخت خدا و راه سعادت نسبی‌گرا باشد و از تصور خدایی استاندارد شده که به طور متعصبانه‌ای برای همه معتبر باشد، وحشت داشته باشد.23 او به صراحت می‌گوید: توصیف خداوند، یک دام است و خدا برای هرکس متفاوت است!24 او نه تنها در شناخت خدا، بلکه در شناخت راه نیز نسبیت‌گراست. تمام تلاش پائولو در مکتب معنوی‌اش این است که بگوید هرکس مسیر یگانه‌ای در سعادت خویش دارد و هیچ استادی نمی‌تواند راه را به انسان نشان دهد.25 در این راه وظیفه هر کس دنبال کردن رؤیای خویش است و خداوند به این راضی است.26


پائولو مخالف بنیادگرایی دینی است و معتقد است دیوار ایدئولوژی‌ها و قراردادهای فرهنگی که به تعصب و بنیاد‌گرایی می‌انجامد باید شکسته شود. او دعوت به بنیادگرایی را با دعوت به بی‌‌ایمانی مساوی می‌داند و به خطر انفجار دوباره بمب بنیادگرایی هشدار می‌دهد.27



2. ایمان عاقلانه ممکن نیست!
پائولو در فرار از حل مسأله شناخت، در عمل ناچار به روی آوردن به ایمان‌گرایی، تجربه‌گرایی و تکثرگرایی شده است. پائولو در کتاب بریدا ایمان به خدا را مانند گذر از جنگل در یک شب تاریک وصف کرده است.28 "ایمان دقیقاً همانی بود که در این لحظه احساس می‌کرد، یک غرق‌شدگی وصف ناشدنی در شبی هم چون امشب تاریک."29


پائولو راه دیگر شناخت خدا را در تجربة دینی می‌داند. در نگاه او تجربه روحانی در پیروی از قواعد خاصی نمی‌گنجد.30"مهم نیست چه بکنیم؛ هرکاری می‌تواند ما را به سوی تجربه عشق خدا بکشاند"!31‌در نگاه او: "جست‌وجوی توضیحات درباره خداوند هیچ چیز را بر شما آشکار نمی‌کند. ...هیچ‌کس هرگز ثابت نخواهد کرد که خدا وجود دارد. در زندگی برخی چیزها را فقط باید تجربه کرد... خداوند نیز که عشق است چنین چیزی است."32 کسی که به جست‌و‌جوی خدا می‌رود وقتش را تلف می‌کند. می‌تواند راه‌های بسیاری را طی کند، به آیین‌ها و فرقه‌های زیادی پناه ببرد، اما این‌گونه هرگز او را نخواهد یافت. البته این ملاقات آسان نیست؛ چراکه خدا مدام از ما می‌خواهد به دنبال رؤیاها و قلب خود برویم"!33


دیگر راه او در حل مسأله شناخت، دعوت به تکثرگرایی است. شعار او این است که به مذهب خود هرچه هست عمل کنید، چرا که انتظار از دین تنها داشتن یک منزلگاه روحانی است و نه بیشتر!34 هرگاه تنها انتظار از دین این باشد که بستر معنوی برای انسان ایجاد کند، دیگر محتوا و پیام مهم نخواهد بود؛ مهم تحصیل حالت معنوی است، چه در مقابل بت بودا حاصل شود و چه در صومعه! پائولو معتقد است: اصول دین، ماورای آیین‌هاست35‌و با این بیان همه ادیان را در اصول مشترک می‌داند. در نظر او همه ادیان به خدایی واحد می‌رسند و از این رو سزاوار احترامی یکسان هستند.36 او برای توجیه نظر خود می‌گوید: خداوند هزار نام و هزار جلوه دارد و هیچ فرقی نمی‌کند که به کدام نام خوانده شود.37


3. نیازی به شریعت نیست!
پائولو معتقد به خدایی بی‌برنامه، خطاکار، منفعل، شکست‌پذیر و غیر متعالی است! او می‌گوید خدا سهم خود را انجام داده و اکنون دیگر نوبت انسان‌هاست.38‌خداوند برنامه مشخصی برای هدایت انسان ندارد39‌و هرکس خودش باید مسئول اعمالش باشد! کسی حق ندارد مسئولیت اعمالش را گردن دینش گذارد.40 ‌به نظر پائولو کوئلیو هر کس باید خدایش را در مسیر جست‌وجوی رؤیاهایش تجربه کند. او به جست‌و‌جوی خدا رفتن را اتلاف عمر می‌داند و از سالکین می‌خواهد برای ملاقات با او به دنبال رؤیاها و ندای قلب خود باشند!41‌سالک باید خود را رها کند و هر راهی که زندگی به او تقدیم می‌کند را با شادمانی پذیرا باشد.42 این راه از شناخت نظری خدا مهم‌تر است.43


پائولو معتقد است: در زندگی اتفاقاتی رخ می‌دهد که انسان را به مسیر افسانه‌های شخصی‌اش می‌کشد.44‌‌هنگامی که در این مسیر گام برداشته شود، انسان هر آنچه لازم باشد خواهد آموخت.45 در سراسر کتاب‌های او این جمله بسیار تکرار شده است: "هنگامی که انسان آرزوی چیزی را دارد، سراسر کیهان هم دست می‌شود تا بتواند این آرزو را تحقق بخشد."46


4. نباید به سنت‌ها پای‌بند بود!
معنای زندگی در نگاه پائولو در شور و هیجان خلاصه می‌شود و دنبال کردن مقلدانه راه دیگران این شور و نشاط را از بین می‌برد.47رزم‌آور نور باید ابتکار و برداشت خود را داشته باشد و حتی پا جای پای استاد خود نگذارد و این اصل را به همه زندگی خود تعمیم دهد.48 او می‌گوید: "رزم‌آور نور، همواره به عرف پای‌بند نیست. شاید در راه رفتن به سرکار برقصد، شاید به دیدگان یک بیگانه خیره شود، شاید در نخستین دیدار از عشق بگوید، شاید به دفاع از باوری برخیزد که نابخردانه می‌نماید."49به نظر پائولو همیشه راه کم‌تر پیموده شده، بهتر است!‌50 او آغاز سلوک سالک راه معنویت را همزمان با بر هم زدن تعادل دنیای اطرافش می‌داند. در این مرحله وظیفه استاد است که تعادل دنیای شاگردش را بر هم زند و این‌گونه به او کمک کند.51‌در نوشته‌های او، ورونیکا برای هنجار شکنی، تحول خود را با سیلی زدن به صورت یک پیرمرد آغاز می‌کند52و پیلار، با شکستن لیوان روی میز رستوران، احساس می‌کند از همه باید‌های دیگران آزاد است.53‌ پائولو بارها سفارش کرده است که سالک راه معنویت باید برای هنجارشکنی‌ها و حتی برداشتن گام‌های غلط شهامت کافی داشته باشد!54‌در نگاه او هر خطایی برای سالکین راه جایز است؛ مگر "عدم احترام به حقوق دیگران، فلج شدن از ترس، احساس گناه، این گمان که سزاوار خوبی یا بدی‌ای نیست که در زندگی برایش رخ می‌دهد و جبن."‌55


5. با وجود هوس‌بازی نیز می‌توان مقدس بود!
پائولو به صراحت می‌گوید: هوس‌بازی و هوس‌ورزی کسی را از وظیفه مقدسی که هر کس باید در زندگی انجام دهد دور نمی‌کند.56فاحشه‌های میخانه‌ها هم می‌توانند در ردیف خدمت‌کاران خدا باشند!57در آیین او مهم پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرزوست و برای این کار نوع عمل چندان اهمیت ندارد. رسیدن به هدف مطلوب است هرچند راه آن روسپی‌گری باشد. او ماریا و اراده‌اش را می‌ستاید که برای رسیدن به پول حاضر می‌شود تن به فاحشگی دهد و تن فروشی کند.58شاید پائولو در تأیید همین نگاهش داستان روسپی و راهب را نوشته باشد؛ راهبی که زن را به گناه خود هشدار می‌داد و زن چون راه دیگری برای امرار معاش نداشت، شرمسارانه به کار خود ادامه می‌داد. اما در نهایت او بهشتی شد و راهب جهنمی!59


6. معنویت در زمین است، نه آسمان!
پائولو کوئلیو پس از نفی شریعت و اعلام بی‌نیازی از نبوت، راه‌هایی برای رسیدن به معنویت پیشنهاد می‌دهد که همه زمینی و ریشه در امیال هواخواهانه‌ای دارد و چه‌بسا بسیاری از آنها، بین انسان و حیوانات مشترک باشد:
الف. به دنبال رؤیا بودن
در اندیشه پائولو کوئلیو "تحقق بخشیدن به افسانه شخصی یگانه، وظیفه آدمیان است."60 او دنیا را تصویر رؤیاها می‌داند61و عیار کیفیت زندگی در آن را وفاداری به رؤیاها می‌داند. پائولو از دست دادن شوق زندگی را به علت نداشتن رؤیا می‌داند. به نظر او علت بسیاری از خودکشی‌ها، تحقق نیافتن رؤیاهاست.62در نگاه پائولو علاوه بر محقق نشدن رؤیاها عامل دیگری نیز برای خودکشی و افسردگی وجود دارد. اگر شخصی در زندگی خود رؤیا و مسأله‌ای برای جدال نداشته باشد، مرگش فرا رسیده است.63رؤیا بهانه‌ای برای زندگی است و این افراد تنها زمانی از فکر خودکشی رها می‌شوند که رؤیایی جدید زندگیشان را پیش ببرد.64
پائولو برای پیوند خودخواهی با خداخواهی، رؤیا را راهی برای ملاقات خدا65‌و شیوه‌ای برای نیایش او می‌خواند.66 او تسلیم شدن به رؤیاهای شخصی را تسلیم شدن به مشیت الهی67‌و موجب خشنودی خداوند می‌داند.68‌ در این مکتب تمام نوشته‌های کتاب‌های مقدس در این جمله خلاصه می‌شوند: ""زندگی کن؛ اگر زندگی کنی خداوند با تو زندگی می‌کند."69
در این مسیر دیگر نوع آرزوها و سمت و جهت آن چندان مهم نیست و هیچ اشکالی ندارد که کاملاً زمینی و شهوانی باشند. پائولو اهداف ساحره پورتوبلو را این‌گونه می‌نگارد: "دلش می‌خواست زندگی کند، برقصد، عشق بورزد، به سفر برود، مردم را دور خودش جمع کند و نشان دهد چقدر داناست، استعدادهایش را به رخشان بکشد، همسایه‌ها را آزار بدهد و از مبتذل‌ترین بخش وجود انسان سوء استفاده کند."70 اهداف ماریا قهرمان یازده دقیقه نیز در همین راستاست: رقصیدن، یاد گرفتن زبان فرانسوی، کارکردن به عنوان روسپی در رستوران، عاشق مردها شدن،71ستاره‌شدن، ازدواج با مردی ثروتمند،72پول‌دار شدن، خریدن خانه و مزرعه و یا آمدن به سوییس.73
ب. گوش دادن به ندای درون
در اندیشه پائولو، راه دیگر برای شناخت رضایت خداوند و تحصیل یک زندگی معنوی، شنیدن ندای درون است. هر کس به ندای درون خویش گوش کند، هدایت خواهد شد.74 ندای درون در نظر پائولو همان ابزاری است که می‌توان صحت اعمال را با آن سنجید75 و اراده خدا را تشخیص داد.76ندای قلب، محترم است و نباید در کار آن چند و چون آورد. مریم(س) نیز این‌گونه می‌زیسته است. به نظر پائولو برای باکره مقدس همه چیز الهام بود و به خوب یا بد کارها و قضاوت دیگران اهمیتی نمی‌داد.77
ج. عاشقی کردن
پائولو عشق را راهبر دیگر سلوک معنوی می‌داند. در نظر او اهمیت عشق به این خاطر است که راه را نشان می‌دهد؛ اتحاد عاشق و معشوق اتحاد با خداست78‌و رضایت خداوند را در راهی می‌داند که پیوندهای عاشقانه به آنجا می‌رسد.79 در آموزه‌های پائولو عشق هرگز خطا نمی‌کند؛80 عشق میلی به شر ندارد و همواره عاشق را به سمت نیکی پیش می‌برد.81 آن‌گاه که انسان آتش عشق را می‌پذیرد، هر چه بدی در وجودش نهفته است، می‌سوزد.82‌ البته شاید گمان شود که مراد او از عشق، عشق الهی است. دقت در نوشته‌های او این احتمال را نفی می‌کند. پائولو به صراحت در نوشته‌های خود منظور خود را عشق به هم‌نوع دانسته است. 83
از انتظارات پائولو کوئلیو در مورد عشق این است که عشق، (حتی عشق زن و شوهر)، باید از قید چارچوب‌های اجتماعی رها باشد. تبیین این عقیده رسالت خاص رمان‌های "یازده دقیقه" و "زهیر" است.‌84در رمان زهیر، وقتی مرد بعد از ماه‌ها به همسرش استر می‌رسد، استر هنوز منتظر اوست، کتاب‌هایش را می‌خواند و هیچ‌گاه قصد ترک او را نگفته است، اما حامله شده است! شوهرش که حالا فهمیده و معنای عشق را درک کرده بود، اعتراضی نمی‌کند و خیلی راحت به او می‌گوید: بالاخره در این آخر دنیا کار زیادی برای انجام نداشته‌ای!85پائولو در دفاع از این عقیده می‌گوید: هر چه در چارچوب قواعد و مقررات خاصی باشد، از نشاط و پویایی خارج می‌شود؛ هر وقت قواعد دقیقی برای ابراز عشق به کار بریم عشق از بین خواهد رفت؛86 عشق اگر آزاد نباشد به بردگی تبدیل می‌شود؛87‌عشق در تضاد و رویارویی است که دوام می‌یابد88‌و عشق اگر آزاد باشد هیجان می‌انگیزد و شور می‌آفریند!
د. رقص و موسیقی
پائولو در کتاب‌های خود رقص را راهی برای اتصال انسان با خدا، ستایش، لذت بردن از آزادی و شادی، توصیف می‌کند.89به نظر او رقص پلی برای رسیدن به جهان معنوی و یکی از کامل‌ترین راه‌های ارتباط با هوشاری لایتناهی است.90 او موسیقی را نیز به عنوان راهی برای نزدیک شدن به خدا و ستایش او معرفی کرده است!91
هـ . استفاده از نیروی سکس
پائولو ممنوع بودن سکس در ادیان و قبایل بدوی را به خاطر کمبود تغذیه می‌داند، نه امری الهی!92‌در نگاه پائولو سکس مهم‌ترین و ساده‌ترین راه برای تحصیل حالات معنوی است! به نظر او در اتصال نیروی مادینه و نرینه نیرویی جادویی نهفته است که نامش فرزانگی است.93در تماس جنسی انسان با غوطه‌ور شدن در جهان جادو، می‌تواند از حواس ناشناخته خود استفاده کند،94 کهکشان را لمس کند،95و خود واقعی خود را کشف کند.96
در نوشته‌های پائولو استفاده از نیروی جنسی راهی برای اتحاد با خداست.97"میل جنسی نماد یگانگی با وحدانیت الهی است."!98 برای این تشرف کافی است در تمام مدت رابطه جنسی از حواس پنچ‌گانه استفاده کرد. اگر در لحظه اوج لذت جنسی همه این حواس با هم از راه برسند سالک معنویت برای تشرف پذیرفته می‌شود!99‌به نظر او در آن چند ثانیه طولانی اوج لذت جنسی، همه چیز ناپدید می‌شود و خلسه‌ای جای آن را می‌گیرد که عرفا پس از سال‌ها ریاضت و پرهیزگاری به آن می‌رسند!100
به این ترتیب، پر واضح است که ارمغان معنوی پائولو ‌کوئیلو، جز تجویز مُسّکِن‌های خطرناک و ترویج خوش‌بینی‌های دروغین و بی‌ارزش به نام زدودن یأس و ناامیدی، ترغیب به تعقیب رؤیاهای صرف و بی‌حاصل، سرگرم‌کردن انسان‌ها به هوا و هوس‌پرستی ‌و لولیدن در لجنزار جنسی، و در یک کلام زدودن اخلاق و ارزش‌های الهی از جامعه انسانی، چیزی نیست. چنانکه خوانده شد، آموزه‌های پائولو انسان را به حضیض ذلت می‌کشاند نه اوج عزت.
پی‌نوشت‌ها:

1. بهترین منبع برای دانستن سیر زندگی او و مجموعه احوالش، کتاب اعترافات یک سالک است که مصاحبه مفصل خوان آریاس با پائولو است.
2. پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص 12.
3. همان، ص 95.
4. همان، ص 12.
5. پائولو کوئلیو، یازده دقیقه، ترجمه کیومرث پارسایی، ص 118.
6. به عنوان نمونه ر.ک: پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 208.
7 . پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 23.
8 . همان، ص 291.
9. پائولو کوئلیو، ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، ص 41.
10. پائولو کوئلیو، یازده دقیقه، ترجمه کیومرث پارسایی، ص 94.
11. همان، ص 109.
12. همان، ص 123.
13. پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 136-138.
14. پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص202.
15. همان، ص 170.
16. پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 28.
17. پائولو کوئلیو، کیمیاگر 2، ترجمه آیسل برزگر جلیلی مقام، ص 24.
18. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 225.
19. پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 328.
20. پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص 216.
21. پائولو کوئلیو، مکتوب، ترجمه آرش حجازی، ص 70.
22. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 208.
23. پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص 96.
24. همان، ص 44.
25. پائولو کوئلیو، ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، ص 237.
26. پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، ص 142.
27. پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص 94.
28. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 63.
29. همان، ص 61.
30. پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 12.
31. همان، ص 179.
32. پائولو کوئلیو، مکتوب، ترجمه آرش حجازی، ص 70.
33. پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 150 و 151.
34. پائولو کوئلیو، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 97 و پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 172.
35. پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص 35.
36. پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 172.
37. پائولو کوئلیو، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمه آرش حجازی، ص 148 و پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 214 و 269 و پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 108 و پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 233.
38 . پائولو کوئلیو، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمه آرش حجازی، ص 101.
39. پائولو کوئلیو، راه‌نمایی رزم‌آور نور، ترجمه آرش حجازی، ص 47.
40. پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 172 و 269.
41. پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 150 و 151.
42. پائولو کوئلیو، مکتوب، ص 127 و پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ترجمه دل آرا قهرمان، ص 222.
43. پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، ص 25.
44. پائولو کوئلیو، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازی، ص 12.
45. پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، ص 172.
46. به عنوان نمونه ر.ک: پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، ص 40 و 127 و پائولو کوئلیو، مکتوب، ترجمه آرش حجازی، ص 159 و پائولو کوئلیو، راه‌نمایی رزم‌آور نور، ترجمه آرش حجازی، ص 116 و پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 77.
47. دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 88.
48. پائولو کوئلیو، زائر کوم پوستل، ترجمه حسین نعیمی، ص 236
49. پائولو کوئلیو، راه‌نمایی رزم‌آور نور، ترجمه آرش حجازی، ص 26.
50. پائولو کوئلیو، ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، ص 43.
51. همان، ص 238.
52. پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 79.
53. پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 182.
54. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 5.
55. پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 171.
56. پائولو کوئلیو، والکیری‌ها، ترجمه آرش حجازی و حسین شهرابی، ص 159.
57. پائولو کوئلیو، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمه آرش حجازی،ص 145.
58. پائولو کوئلیو، یازده دقیقه، کیومرث پارسایی، ص 139.
59. پائولو کوئلیو، قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمه آرش حجازی، ص‌176-177.
60. پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، ص‌40.
61. پائولو کوئلیو، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازی، ص‌178.
62. پائولو کوئلیو، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 18 و پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 110 و111و148.
63. پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 34 و 35.
64 . همان و پائولو کوئلیو، دومین مکتوب، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص‌18.
65. پائولو کوئلیو، کیمیاگر، ترجمه آرش حجازی، ص 142 و پائولو کوئلیو، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ترجمه آرش حجازی، ص 166 و پائولو کوئلیو، والکیری‌ها، ترجمه آرش حجازی و حسین شهرابی، ص 123 و 124.
66. پائولو کوئلیو، چون رود جاری باش، ترجمه آرش حجازی، ص 157.
67. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 243 و244.
68. پائولو کوئلیو، مکتوب، ترجمه آرش حجازی، ص 148، پائولوکوئلیو در میان ایرانیان، مهوش رهنمای آذر، ص 18.
69. پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 233.
70. پائولو کوئلیو، ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، ص 22.
71. پائولو کوئلیو، کیمیاگر 2، ترجمه آیسل برزگر جلیلی مقام، ص 176.
72. همان، ص 54.
73. پائولو کوئلیو، یازده دقیقه، ترجمه کیومرث پارسایی، ص 275.
74. پائولو کوئلیو، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازی، ص 243.
75. کوئلیو، پائولو، راه‌نمایی رزم‌آور نور، ترجمه آرش حجازی، ص 102
76. پائولو کوئلیو، کوه پنجم، ترجمه آرش حجازی، ص 243.
77. پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، ترجمه آرش حجازی، ص 305.
78. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 103.
79. همان، ص77.
80. پائولو کوئلیو، عطیه‌ برتر، ترجمه آرش حجازی، ص 99.
81. همان، ص 69.
82. پائولو کوئلیو، والکیری‌ها، ترجمه آرش حجازی و حسین شهرابی، ص 157.
83. پائولو کوئلیو، عطیه‌ برتر، ترجمه آرش حجازی، ص 105 و پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 123 و پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص77 و پائولو کوئلیو، خاطرات یک مغ، ترجمه آرش حجازی، ص 165.
84. به عنوان نمونه ر.ک: پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 23 و 53 و 182 و 358 و پائولو کوئلیو، کیمیاگر 2، ترجمه آیسل برزگر جلیلی مقام، ص 77‌و 100، یازده دقیقه، ترجمه کیومرث پارسایی، ص 143.
85. پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 358.
86. همان، ص 157.
87. پائولو کوئلیو، کیمیاگر 2، ترجمه آیسل برزگر جلیلی مقام، ص 183 و یازده‌دقیقه، ترجمه کیومرث پارسایی، ص 291.
88. پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 109.
89. به عنوان نمونه ر.ک: پائولو کوئلیو، ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، ص65 و 66 و 160.
90. پائولو کوئلیو، زائر کوم‌پوستل، ترجمه حسین نعیمی، ص 321.
91. به عنوان نمونه ر.ک: پائولو کوئلیو، ساحره پورتوبلو، ترجمه آرش حجازی، ص91 و 160.
92. پائولو کوئلیو، زهیر، ترجمه آرش حجازی، ص 169 و 170.
93. پائولو کوئلیو، بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، ص 103.
94. همان، ص 203.
95. همان، ص 217.
96. همان، ص 192.
97. همان، ص 206.
98. همان، ص 191.
99. همان، ص 193.
100. همان، ص 203.


نشریه معارف // 90 

نام نویسنده:  حامد حسینیان
نظرات 6 + ارسال نظر
اپسیلون یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 18:45 http://anti-ebliss.blogfa.com

ولادت مولای متقیان امیرمومنان علی(ع) برشما مبارک[گل]

اپسیلون یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 18:51

سلام عزیز
این مطالب که اخیر که گذاشتید در زمره عرفان های نوظهور قرار می گیره که تایید شده نیست.شما دارید افرادی رو معرفی می کنید که مبلغ این عرفان های کاذب اند و این معنویت ها برای رقابت با اسلام و جذب افراد به این معنویت ها به جای معنویت اصیل اسلامی،ایجاد شدند. پس در نوشتن مطالبتون دقت کنید.من و شما مسئولیم.

سلام
دوست عزیز با شما موافق هستم ، اما احساس می کنم شما
تمام مطالب پائولو کوئلیو را نخوانده اید .
در این مقاله صرفا دیدگاههای وی نقد شده است .
با تشکر

باسلام:
وبلاگ نویس محترم کد عضویت شما در مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوبی .... می باشد. خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط با مرکز و مرکز با شما کد عضوت خود را طبق جمله زیر در وبلاگ خود درج نمایید.
جمله پیشنهادی:
" «عضو مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوبی با کد عضویت 5080» "

محمد دوشنبه 29 خرداد 1391 ساعت 12:54

http://poshtekonkuri.blogfa.com/post-109.aspx

از مدیر سایت میخواستم لینک این نامه یا خود نامه را در سایت قرار بده و از این کار حمایت کنه ممنون

آیا می دانید از اول تیرماه همزمان با روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی با هدف ارتقاء کیفیت وبلاگ های دینی استان طرح ارزیابی فصلی اعضا مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوبی جهت ارائه خدمات بهتر و هدفمند به اعضا آغاز شده است؟
آیا می دانید در پایان هر فصل لیست برترین های فصل اطلاع رسانی عمومی می شود و هدایای ارزنده ای به برترین ها اهدا می شود؟
آیا می دانید برای برترین های هر فصل اردوی فرهنگی آموزشی برگزار خواهد شد؟
جهت مشاهده معیار های ارزیابی فصلی از سایت مرکز و منوی آیین نامه ها استفاده نمایید.

معاونت اداری، مالی و منابع انسانی مرکز توسعه وبلاگ نویسی دینی خراسان جنوبی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 تیر 1391 ساعت 11:37

باسلام یه سوالی برام پیش اومده تمام کتاب های پائولو کوئلیو را خوندید تا این مقاله را بنویسید؟به چه رشد معنوی باید برسیم تا از خواندن هر کتاب برداشت نویسنده مدنطر نباشدخدا قوت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد