کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....
کتاب و فلسفه

کتاب و فلسفه

با این من مانده تا ابد ....

فاطمه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

- ای  احمد (ص) اگر تو نبودی جهان را نمی آفریدم . و اگرعلی نبود ترا نمی آفریدم . و اگر فاطمه نبود شما را نمی آفریدم

خدای فاطمه در یک جمله کوتاه از احادیث قدسی او را راز آفرینش و علت نهائی خلقت معرفی کرده می فرماید:  

 

 

( یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک . و لولا علی لما خلقتک . و لو فاطمه لما خلقتکما )

ای  احمد (ص) اگر تو نبودی جهان را نمی آفریدم . و اگرعلی نبود ترا نمی آفریدم . و اگر فاطمه نبود شما را نمی آفریدم

جابربن‌عبدالله انصاری از رسول‌الله (ص) نقل کرده است که خداوند متعال فرمودند: یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمة لما خلقتکما.( روایت  لولاک لما خلقت الافلاک... در بحارالانوار, ج 15, ص 28; ج 16, ص 406, و ج 57, ص 199, آمده است)

حضرت فاطمه زهرا (س) تنها فرزند از فرزندان پیامبر خاتم حضرت محمدبن‌عبدالله (ص) است که سلسله خاندان پیامبر(ص) و عترت و امام پاک و خلفای روی زمین از نسل اویند چرا که دیگر فرزندان خاتم الانبیاء (ص) در دوران کودکی و قبل از حضرت پیامبر بدرود حیات گفتند، و بخاطر از دست دادن فرزندان بود که دشمنان و کافران پیامبر (س) را «ابتر» می‌خواندند و می‌گفتند که بعد از مرگ نامی از ایشان باقی نمی‌ماند چون پسری ندارد.

اما با مشیت و خواست الهی دختری ماند و سوره مبارکه «کوثر» نازل شد که ای محمد (ص) نام تو جاویدان خواهد ماند. اگرچه فاطمه (س) از همان آغاز تولدش که چشم به جهان گشود، با انواع مصائب و تالّمات روحی روبرو بود و سختیها و رنجها را تحمل کرد ولی عمده‌ترین ستمها و فشارهایی که بر او وارد گردید، مربوط به ایام کوتاه مدتی است که پس از ارتحال رسول خدا انجام گرفت. با اینکه پیامبر (ص) شخصاً این ظلمها را ندید، ولی او به وسیله علم غیبی که داشت از آینده زهرا پرده برمی‌داشت و ستمهای آتی را می‌گفت.

سوال این است که اولا یعنی چه پیامبر هدف خلقت جهان است و ثانیا آیا مقام فاطمه از پیامبر بالاتر است ؟

در این باره , یکی از سه معنای زیرشایان توجه است :

1. هدف از خلقت جهان , چیزی است که جز با وجود پیامبر(ص) تحقق پیدا نمی کند. از دیدگاه قرآن , همه ی جهان برای انسان آفریده شده است : « خلق لکم ما فی الارض جمیعا », انسان نیز برای بندگی آفریده شده است : « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون », حقیقیت عبادت خداوند در میان انسان ها محقق نمی شود;

جز با هدایت پیامبران واز آن جاکه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله ), پیام آور دین کامل الهی است .

پس صحیح است که گفته شود ,  عبادت خداوند , جز با وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در میان بندگان خدا به طور کامل محقق نمی شود.

2. پیامبر(صلی الله علیه و آله) می تواند تمام هدف از آفرینش جهان را در خود متجلی کند و آن هدف را به صورت کامل در خود محقق سازد که بدون آن حضرت هدف از خلقت جهان به معنای تمام و کمال خود محقق نمی شد اگر چه دیگر انسان ها هر یک به اندازه ی مرتبه ی کمالشان , آن هدف را محقق کرده اند.

3. تو غرض اصلی من از خلقت جهان بوده ای و دیگران را طفیلی تو خلق کردم . طبق معنای قبلی , پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) کسی است که هدف از آفرینش جهان را به تمام و کمال در خود محقق ساخته است ;

اما برای این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) بتواند در این دنیا چنین کمالی را در خود محقق سازد, باید همه ی این جهان آفریده می شد

و همه ی این انسان ها - چه موئمنان و چه کافران - و حتی دشمنان پیامبر و دوستان آن حضرت , باید خلق می شدند تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ), مجال رشد و تکامل پیدا می کرد و می توانست قابلیت های خود را به فعلیت برساند.

البته در این معنا, چنین نیست که مثلا" دشمنان از روی جبر با آن حضرت دشمنی کرده اند; بلکه وجود انسان هایی برای تحقق کمال اختیاری پیامبر نیاز است

و پیامبر می تواند در فضای میان آنان - چه فضای دوستی و چه دشمنی - در مسیر رشد و تکامل خود قرار گیرد. انسان های دیگر نیز هر یک به اندازه ی مرتبه ی کمالشان , غرض از خلقت اند; یعنی , هر اندازه که کمال آنان بیشتر باشد,

غرض اصلی از خلقت نیز به آنان بیشتر تعلق می گیرد و هر اندازه نقصان دارند, به همان اندازه طفیلی اند و غرض به طور عرضی به آنان تعلق گرفته است.

گفتنی است که این سه معنا با یکدیگر منافاتی ندارد و همه ی آنها با هم سازگار است . خداوند, می خواهد همه ی انسان ها به کمال نهایی برسند و این کمال , متوقف بر اطاعت از دین است و دین را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) آورده است .

از سوی دیگر هر انسانی , به اندازه ای که به کمال می رسد, هدف از خلقت را در خود محقق ساخته است و در کوتاهی های خود و نقصان اختیاری اش , از هدف خلقت دور شده است .

پس وجود این نقصان ها, غرض اصلی نیست , بلکه به تبع و بالعرض , امکان وجود پیدا کرده است . سوم . با قطع نظر از این که آیا ذیل روایت »و لولا فاطمه لما خلقتک « با سند صحیح نقل شده ,

[(آنچه به عنوان ذیل روایت آمده , عبارت است از: »... و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما«, (مستدرک سفینه البحار, شیخ علی النمازی , ج 3, ص 168 و 169); و نیز: »فلولاکم ما خلقت الدنیا و الأخره و لا الجنه و النار, (همان , 167); و نیز »و لولاکما لما خلقت الافلاک «, (بحارالانوار, ج 74, ص 116)]. یا نه ,

معانی محتمل در آن چنین است :

1. چنان که گذشت , بندگی انسان ها جز با پیروی از دین ممکن نیست و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ), این دین را آورده است .

گفتنی است که امامان حافظ دین هستند و اگر پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله), امامت نبود, دین پیامبر(صلی الله علیه و آله ) به انحراف کشیده می شد.

به عبارت دیگر خداوند, دین خاتم را از طریق »امامت « حفظ می کند و امامان - به جز حضرت علی (علیه السلام ) - همه از فرزندان حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) هستند.

پس صحیح است که گفته شود: »اگر فاطمه نبود, امامان هم - به جز حضرت علی (علیه السلام ) - نبودند و دین باقی نمی ماند و در نهایت هدف از آفرینش انسان (بندگی ) نیز محقق نمی شد«.

2. فاطمه زهرا(سلام الله علیها ), پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) و امامان معصوم (علیهم السلام ) همه یک نوراند و کمال آنان هیچ تفاوتی با هم ندارد.

پس این چهارده تن , همه با هم هستند و دوگانگی از حیث کمال بین آنان نیست و همان گونه که پیامبر(صلی الله علیه و آله ) تحقق بخش هدف آفرینش جهان است  

 

 فاطمه (سلام الله علیها ) و امامان (علیهم السلام ) نیز, همان گونه اند و فرقی از این جهت میان آنان نیست . این معنا, می تواند جملات دیگری را نیز که در شائن اهل بیت وارد شده است توضیح دهد

و آن جملات نیز می تواند احتمال این معنا را تقویت کند; به عنوان نمونه پیامبر(صلی الله علیه و آله ) می فرماید: »حسین منی و انا من حسین « (بحارالانوار, ج 43, ص 316).

اینکه حسین (علیه السلام ) از پیامبر است , روشن است , اما این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از حسین (علیه السلام ) است , به این دو معنا است ;

اولا" دین پیامبـــر(صلی الله علیه و آله) به واسطه ی امام حسین (علیه السلام ) باقی می ماند.

ثانیا" آن دو یکی هستند و فرقی میان شان نیست . هم چنین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرماید: »خدا با رضای فاطمه راضی می شود و با خشم او غضبناک می گردد« (ر.ک : بحارالانوار, ج 43, ص 19 به بعد).

این بدان دلیل است که رضای فاطمه (س ) و خدا دارای یک ملاک است ; یعنی هر موردی که ایجاد رضایت می کند, هر دو را با هم راضی می نماید

و اگر خشمگین کند, هر دو را خشمناک می سازد; زیرا فاطمه نیز فقط به رضای خدا, راضی می شود. پس چنین نیست که خداوند, منتظر باشد که فاطمه (س ) از چه چیزی راضی می شود تا بعد از او راضی شود. 

 

 

 

 

سایت فرهنگی سیاسی مرصاد:  mersad20.com 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد